معنی علی الاتصال - فرهنگ فارسی عمید
معنی علی الاتصال
- علی الاتصال
- پیوسته، دمادم، همیشه
تصویر علی الاتصال
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با علی الاتصال
علی الاتصال
- علی الاتصال
- همیشه. دائم. پیوسته. همواره. بدون انقطاع. (ناظم الاطباء). یک بند. یک ریز. دمادم. دمبدم. پیاپی. پی درپی
لغت نامه دهخدا
علی الاجمال
- علی الاجمال
- مجملاً. بطور مجمل و نامعلوم. براجمال. باجمال. و رجوع به اجمال شود
لغت نامه دهخدا
علی الاتفاق
- علی الاتفاق
- اتفاقاً. تصادفاً. بطور اتفاقی. اتفاق را. از اتفاق. برحسب تصادف، متفقاً. متحداً
لغت نامه دهخدا