معنی طیفری - فرهنگ فارسی عمید
معنی طیفری
- طیفری
- طبق، طبقچه، طبق کوچک، برای مثال یکی نیشکر داشت بر طیفری / چپ و راست گردید بر مشتری (سعدی۱ - ۱۳۸)
تصویر طیفری
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با طیفری
طیاری
- طیاری
- طیار و آماده و مهیّا بودن، اصطلاحی بوده است. تریاک مالی
لغت نامه دهخدا
طیفوری
- طیفوری
- نام دیگر از رودخانه گرگان است که مقدسی نیز ذکری از آن میکند. (سفرنامۀ مازندران رابینو ص 91)
لغت نامه دهخدا
طیوری
- طیوری
- مرغ فروش. (مهذب الاسماء). بائع الطیر. (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
کیفری
- کیفری
- منسوب به کیفر. جزایی. (فرهنگ فارسی معین). جزایی. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا