جدول جو
جدول جو

معنی صدف وار

صدف وار
مانند صدف، همچون صدف، برای مثال صدف وار باید زبان درکشیدن / که وقتی که حاجت بود و در چکانی (سعدی۲ - ۵۹۱)
تصویری از صدف وار
تصویر صدف وار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صدف وار

صدف وار

صدف وار
بکردار صدف. بمانند صدف:
شود پلنگ کشف وار در میان حجر
رود نهنگ صدف وار در نشیب میاه.
عبدالواسع جبلی.
او در آورده در شکنج کلاه
من صدف وار مانده در بن چاه.
نظامی.
زمین در مشک پیمودن بخروار
هوا در غالیه سودن صدف وار.
نظامی.
سعدی دل روشنت صدف وار
هر قطره که خورد گوهر آورد.
سعدی.
صدف وار باید زبان درکشیدن
که وقتی که حاجت بود درچکانی.
سعدی.
صدف وار گوهرشناسان راز
دهان جز به لؤلؤ نکردند باز.
(بوستان).
رجوع به صدف سان و صدف گون و صدف وش شود
لغت نامه دهخدا

هدف وار

هدف وار
تموکوار آماجوار مانندنشانه ای که تیربسوی آن اندازند: (کاغذین جامه هدف وار علی الله زنیم تابه تیر سحری دست قدربربندیم) (خاقانی)
هدف وار
فرهنگ لغت هوشیار

پدر وار

پدر وار
مانند پدر همچون پدر: (پدر وارش از مادر اندر پذیر وزین گاو نغزش بپرور بشیر) (فردوسی)
پدر وار
فرهنگ لغت هوشیار

صبح وار

صبح وار
صبح مانند مانند صبح، همانند صبح، برای مِثال خیز و مکن پرده دری صبح وار / تا چو شبت نام شود پرده دار (نظامی۱ - ۵۶)، کنایه از سپید و روشن
صبح وار
فرهنگ فارسی عمید