معنی شتاب گرفتن
- شتاب گرفتن
- شتاب کردن، عجله کردن
واژههای مرتبط با شتاب گرفتن
شتاب گرفتن
- شتاب گرفتن
- عجله کردن شتاب کردن، تعجب کردن: یکی خلعت آراست افراسیاب که گر بر شمارت گیری شتاب. ز دینار وز گوهر شاهوار ز زرین کمرهای گوهر نگار
شتاب گرفتن
- شتاب گرفتن
- عجله کردن، سرعت گرفتن، جدا شدن
شتاب گرفتن
- شتاب گرفتن
- Speed
شتاب گرفتن
- شتاب گرفتن
- ускорять
شتاب گرفتن
- شتاب گرفتن
- beschleunigen
شتاب گرفتن
- شتاب گرفتن
- прискорювати
شتاب گرفتن
- شتاب گرفتن
- przyspieszać
شتاب گرفتن
- شتاب گرفتن
- 加速
شتاب گرفتن
- شتاب گرفتن
- acelerar
