معنی سیغ سیغ نغز، نیکو، خوب، زیبا، برای مثال برفکن برقع از آن رخسار سیغ / تا برآید آفتاب از زیر میغ (عنصری - ۳۷۰) نغز، نیکو، خوب، زیبا، برای مِثال برفکن برقع از آن رخسار سیغ / تا برآید آفتاب از زیر میغ (عنصری - ۳۷۰) تصویر سیغ فرهنگ فارسی عمید