معنی خنشان
- خنشان
- فرخنده، خجسته، مبارک،
برای مثال باد بر تو مبارک و خنشان / جشن نوروز و گوسپندکشان (رودکی - ۵۴۶)
واژههای مرتبط با خنشان
خنشان
- خنشان
- خجسته، مبارک
خنشان
- خنشان
- مبارک. میمون. خجسته. خنستان. فرخنده. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) :
بر تو بادا مبارک و خنشان
عید نوروز و گوسفندکشان.
رودکی.
رجوع به خنشا شود
خندان
- خندان
- بشاش
خنبان
- خنبان
- لرزان، جنبان
خنلان
- خنلان
- فریباندن گول زدن
خندان
- خندان
- متبسم، خنده کننده
خوشان
- خوشان
- کچوله از گیاهان
خندان
- خندان
- خنده کننده، درحال خندیدن، خَندَندِه، ضاحِک، ضَحوک، خَنداخَند، خَندِه ناک، سَبُک روح، شِکُفتِه، مُنبَسِط، خَندِه رو، خَندناک
کنایه از شکفته و بازشده مثلاً گل خندان، پستۀ خندان
بن مضارعِ خنداندن
خندان
- خندان
- خنده کننده، در حال خندیدن، شکوفه کننده، هر چیز شکفته، مانند غنچه، انار، پسته
