معنی حلق - فرهنگ فارسی عمید
معنی حلق
- حلق
- حفره ای مخروطی شکل در پشت زبان که بین مری و دهان قرار دارد، گلو، نای
تراشیدن مو
تصویر حلق
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با حلق
حلق
- حلق
- جَمعِ واژۀ حلقه. (منتهی الارب). رجوع به حلقه شود
لغت نامه دهخدا
حلق
- حلق
- انگشتری پادشاه. (منتهی الارب). انگشتری ملک. (مهذب الاسماء) ، انگشتری بی نگینه از سیم، شتران و گوسفندان بسیار. (منتهی الارب). مال بسیار. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
حلق
- حلق
- جَمعِ واژۀ حالق. پرها. مملوها، پستانهای پرشیر. حَوالِق. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا