معنی حزن آور - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با حزن آور
حزن آور
- حزن آور
- اندوه زا، حزن آلود، حزن آمیز، حزن انگیز، حزین، غمبار، غمناک، محزون، حزن افزا، غم انگیز، غم افزا، غم فزا، اندوه بار
متضاد: نشاطآور، شادی انگیز، شادی افزا، فرح انگیز، مسرت بخش، دل خراش، سوزناک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حزن آلود
- حزن آلود
- اندوهناک محزون حزن آور: (چهره ای حزن آلود داشت)
فرهنگ لغت هوشیار
نان آور
- نان آور
- کسی که زندگانی زن و بچۀ خود را اداره می کند، سرپرست خانواده، نان بیار، کسی که برای خانواده ای نان ببرد
فرهنگ فارسی عمید