جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با چاکروار

چاکردار

چاکردار
ارباب. صاحب. آقا. مهتر. آنکه نوکران و ملازمان خود را نیک نگهداری کند. کسی که از رعایت حال خادمان و تأمین معاش و رفاه ایشان بهیچ روی مضایقه و دریغ نکند.
چاکرپرور:
در چاکرداری و سخا سخت ستوده ست
او سخت سخی مهتر و چاکرداریست.
فرخی.
و رجوع به چاکرپرور شود
لغت نامه دهخدا

گازروار

گازروار
مانند گازر همچون رخت شوی، (کشتی) داویست در کشتی و آن چنانست که دست حریف را کشیده سینه و بازوی او را بر پشت خود آورند و خود را خم ساخته تکاتن دهند بنحوی که حریف از بالای پشتش از صدمه تکان از جادر آید و روبروی او بر زمین افتد گازری (بمناسبت زدن گازران جامه ها را برسنگ) گاو زوری: دست شوید ز حیات آنکه نگاهت یکبار بر سر سنگ محبت زندش گازروار. (گل کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار

لاکردار

لاکردار
بی صفت (دشنامی است که بطرف دهند) دشنام گونه ایست که لوطیان دهند
لاکردار
فرهنگ لغت هوشیار