جدول جو
جدول جو

معنی پیمان گرفتن

پیمان گرفتن
عهد گرفتن، قول گرفتن
تصویری از پیمان گرفتن
تصویر پیمان گرفتن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پیمان گرفتن

پیمان گرفتن

پیمان گرفتن
اخذ میثاق. عهد گرفتن. پیمان بستن: بگیر از نفس خود پیمان به آن قسمی که فرستاده شده است بسوی تو. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 313). یا واگذارم چیزی را از آنها که پیمان گرفته ام...ایمان نیاورده ام بقرآن بزرگ. (تاریخ بیهقی ص 318).
کآنی که با خرندۀ این گوهر
عهدی عظیم گیرد و پیمانی.
ناصرخسرو.
برسم کیان نیز پیمان گرفت
وفا در دل و مهر در جان گرفت.
نظامی.
و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 252 شود
لغت نامه دهخدا

پشیمانی گرفتن

پشیمانی گرفتن
نادم شدن ندامت ندامت حاصل کردن سدم منفعل شدن متاسف شدن پشیمانی خوردن پشیمانی یافتن پشیمانی گرفتن، توبه کردن انابت کردن
فرهنگ لغت هوشیار

سامان گرفتن

سامان گرفتن
سامان یافتن، سر و سامان یافتن، نظم و ترتیب پیدا کردن
سر و صورت به خود گرفتن، صاحب خانه و زندگانی شدن
سامان گرفتن
فرهنگ فارسی عمید

پیمان گسستن

پیمان گسستن
پیمان شکستن. قطعکردن رشتۀ عهد. عهد گسستن. نقض عهد. خلف وعده. از سر پیمان رفتن. (مجموعه مترادفات ص 251) :
شوخی که گسسته بود پیمان از من
بنشسته برم کشیده دامان از من
چون برگ گلی که با صبا آویزد
هم با من بود و هم گریزان از من.
ملاذوقی اردستانی.
انتکاث، گسسته شدن پیمان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا