پژوهش کرده. بازجسته. کاویده: سخن شد پژوهیده از هر دری ز شاهی و تاج و ز هر کشوری. فردوسی. ، خردمند. عاقل. دانا. زیرک: پژوهیده سودابه را شاه گفت که این رازت از من نباید نهفت. فردوسی. بعض فرهنگها معانی فوق را آورده و بیت مذکور را هم شاهد آن قرار داده اند لیکن هم معنی و هم شعر درست نمی نماید