معنی پرطاقت - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پرطاقت
پرطاقت
- پرطاقت
- پرتحمل. حمول. گرانجان. تاب آورنده. مقابل کم طاقت
لغت نامه دهخدا
پرطاق
- پرطاق
- قسمی جامه: (مکن پر طاق والا را منقش که بنیادش نه بنیاد یست محکم) (نظام قاری)
فرهنگ لغت هوشیار
پرطاق
- پرطاق
- قسمی جامه:
مکن پرطاق والا را منقش
که بنیادش نه بنیادیست محکم.
نظام قاری
لغت نامه دهخدا