معنی بدیع الجمال - فرهنگ فارسی عمید
معنی بدیع الجمال
- بدیع الجمال
- نیکورو، زیبا، خوب رو
تصویر بدیع الجمال
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بدیع الجمال
بدیع الجمال
- بدیع الجمال
- تک زیب تکدانه نیکو جمال زیباچهر: (ملک در حال کنیزکمی خو بروی پیش فرستاد مهمجنین در عقبش غلامی بدیع الجمال اطبف الاعتدال)
فرهنگ لغت هوشیار