جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با باب طبع

خام طبع

خام طبع
بی ذوق، بی تجربه، برای مِثال آتش اندر پختگان افتاد و سوخت / خام طبعان همچنان افسرده اند (سعدی۲ - ۴۱۹)
خام طبع
فرهنگ فارسی عمید

باب شاع

باب شاع
دروازه و کویی است در رها به دمشق. (عیون الانباء ج 2 ص 123)
لغت نامه دهخدا

خام طبع

خام طبع
آنکه خیالات فاسد داشته باشد. (آنندراج). ابله. احمق. نادان. کودن. (ناظم الاطباء). نعت است مر کسی راکه صاحب خیالات فاسد است. صاحب طبع خام:
خام طبع است آنکه میگوید بچنگ و کف مگیر
زلفکان خم خم و جام نبیذ خام را.
سوزنی.
باز خانان خام طبع کنند
مال میراث یافته تبذیر.
خاقانی.
آتش اندر پختگان افتاد و سوخت
خام طبعان همچنان افسرده اند.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا

پاک طبع

پاک طبع
پاک سرشت. پاک نهاد:
خواجۀ سیّد ستوده هنر
خواجۀ پاک طبع پاکنژاد.
فرخی.
ای نیکنام ای نیکخوی ای نیکدل ای نیکروی
ای پاک اصل ای پاکرای ای پاک طبع ای پاکدین.
فرخی
لغت نامه دهخدا

کام طبع

کام طبع
حریص و طامع. (آنندراج از فرهنگ فرنگ). آزمند. طمعکار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا