جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اهل حق

اهل حق

اهل حق
نامی است که نُصَیریان یعنی علی اللهیان بخود دهند. نصیری. علی اللهی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

اهل حال

اهل حال
واقفان بر رازها و چگونگی چیزها، زنده دل، خوش گذران
اهل حال
فرهنگ فارسی عمید

اهل دل

اهل دل
صاحب دل، زنده دل، روشن ضمیر، در تصوف کسی که از سَر گذشته و طالب سِر است و حالات وجدانی را به هر عبارت که خواهد بیان کند، عارف، خداشناس برای مثال چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست / سخن شناس نه ای دلبرا خطا اینجاست (حافظ)
اهل دل
فرهنگ فارسی عمید

اهل ذوق

اهل ذوق
خوش گذران، خوش قریحه، در تصوف کسانی که حقایق را به ذوق درمی یابند نه با بحث و جدل
اهل ذوق
فرهنگ فارسی عمید