جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هرقلوس

هرقلوس

هرقلوس
گیاه مروارید علف مروارید. توضیح بنظرمیرسد که شرقیان مفهوم این لغت را درست ندانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار

هرقلوس

هرقلوس
در زبان یونانی اراکلئیوس به معنی جاورس و حشیشهالورد بوده است. (از حاشیۀبرهان چ معین). به لغت یونانی نوعی از کاسنی صحرایی باشد که آن را هرقلوه نیز گویند. (برهان). نوعی از هندبای بری است و نزد بعضی ابوخلسا و نزد بعضی قرصعنه. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به دزی ج 2 ص 755 شود
لغت نامه دهخدا

هرقلوه

هرقلوه
علف مروارید. توضیح بنظرمیرسد که شرقیان مفهوم این لغت را درست ندانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار

هرقلوه

هرقلوه
هرقلوس. (برهان) (فهرست مخزن الادویه). رجوع به هرقلوس شود
لغت نامه دهخدا

هرقلس

هرقلس
هرقل. هرکل. هراکلیوس. نام امپراطور روم در متن نزهه القلوب و حلل السندسیه بدین صورت نوشته شده است
لغت نامه دهخدا

ارقولس

ارقولس
بیونانی ابهل است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الأدویه). رجوع به ابهل شود
لغت نامه دهخدا

ارقلیس

ارقلیس
بیونانی نمام بستانی. (نسخه ای ازتحفۀ حکیم مؤمن). ارقلس. (فهرست مخزن الأدویه) ، برگ آوردن گرفتن عرفج. بلگ به درآوردن گیاه عرفج
لغت نامه دهخدا

ارقلیس

ارقلیس
پسر تِمِنوس از اخلاف هِرکول. برادران وی او را نفی بلد کردند و او به پادشاه مقدونیه پناه برد و چون دشمنان شاه را مغلوب کرد و میبایست با دختر وی ازدواج کند، شاه که بدین امر راضی نبود بفرمود تا او را بکشتند.
شاعر و کیمیادان یونانی که ظاهراً در مائۀ پنجم قبل از میلاد میزیسته. او راست منظومه ای در باب ((هنر مقدس)).
لغت نامه دهخدا