معنی وقیحانه - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با وقیحانه
وقیحانه
- وقیحانه
- بی شرمانه با پر رویی بی شرمانه باپررویی: (این زنهای بیفکر و ملاحظه که قبل از گذشتن یک هفته چنان و قیحانه بهم پریده بودند)
فرهنگ لغت هوشیار
وقیحانه
- وقیحانه
- بی شرمانه. با پررویی: این زنهای بی فکر و ملاحظه که قبل از گذشتن یک هفته چنان وقیحانه به هم پریده بودند... (شوهر آهوخانم ص 330 از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
فقیرانه
- فقیرانه
- مانند فقرا. مانند گدایان، ساده و کم ارزش و اندک قیمت
لغت نامه دهخدا
نقیبانه
- نقیبانه
- چون نقیبان. مانند نقیبان:
چونکه در آن نقب زبانم گرفت
عشق نقیبانه عنانم گرفت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
ریحانه
- ریحانه
- دسته شاد اسپرم، از نام های تازی بر زنان دسته ریحان دسته شاهسپرغم
فرهنگ لغت هوشیار