معنی ناتوانایی - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ناتوانایی
ناتوانایی
- ناتوانایی
- عاجزی ضعیفی عدم قدرت مقابل توانایی: چنان ضعیف ببودم بزیر بار فراق که نیست طاقت آهم زناتوانایی. (نزاری قهستانی)
فرهنگ لغت هوشیار
ناگوارایی
- ناگوارایی
- بدهضمی. تحلیل نرفتگی غذا. (از ناظم الاطباء). طعامی که سلامتی بخش نباشد، ناگوار بودن. مقابل گوارائی. رجوع به ناگوار و ناگواری شود
لغت نامه دهخدا