معنی موضع
موضع
محل قرار گرفتن چیزی
تصویر موضع
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با موضع
موضع
موضع
جایگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
موضع
موضع
جای نهادن چیزی، نهادگاه
فرهنگ لغت هوشیار
موضع
موضع
محل، جای، جمع مواضع
فرهنگ فارسی معین
موضع
موضع
Stance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
موضع
موضع
postura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
موضع
موضع
Haltung
دیکشنری فارسی به آلمانی
موضع
موضع
postawa
دیکشنری فارسی به لهستانی
موضع
موضع
позиция
دیکشنری فارسی به روسی
موضع
موضع
позиція
دیکشنری فارسی به اوکراینی