معنی مارگریت - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مارگریت
ماموریت
ماموریت
حکم و فرمان و امر، رسالت و اطاعت حکم در تازی نیامده فرستاکی فرستش پروانکی گمارش مامور شدن، وظیفه ای که بعهده کسی محول شده
فرهنگ لغت هوشیار
مارگارین
مارگارین
کره گیاهی که از روغن های گیاهی تصفیه شده ساخته می شود
فرهنگ فارسی معین
ماموریت
ماموریت
شغل یا وظیفه ای که از جانب شخص یا سازمانی بر عهدۀ شخص گذاشته می شود، فرمان بردای، فرمان بردار بودن
فرهنگ فارسی عمید
مارگارین
مارگارین
ماده ای سفید رنگ که از پیه گوسفند و بعضی چربی های حیوانی دیگر گرفته می شود، نوعی کرۀ مصنوعی که از ترکیب روغن های گیاهی و روغن های حیوانی به جز چربی شیر تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.