کنایه از فاسق و فاجر و ظالم و محیل و گناهکار، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : مکاره ای است اندر خشم، سیاه کاره ای سپیدچشم، (جهانگشای جوینی)، بیا بمیکده و چهره ارغوانی کن مرو بصومعه کآنجا سیاه کارانند، حافظ، جانا روا مدار که بی هیچ موجبی چشم سیاه کار تو خونم هدر کند، ابن یمین (از آنندراج)
علفزار، مرتع، گیاه خور، گیاخورد، گیاچر، چراگاه، چمنزار: شتر داند که گیاه زار کجا است تا آنجا شود، (ابوالفتوح ج 3 ص 328)، از زمین بیرون آورد آب و گیاه زار، (ابوالفتوح ج 5 ص 472)، گله ها که در آن نواحی و گیاه زارهای آن مراعی یافت، براند و بر حشم خویش قسمت کرد، (ترجمه تاریخ یمینی ص 191)، مراد به سائمه آن است که در گیاه زاری که همه مسلمانان در آن یکسان بوند چریده باشند، (تاریخ قم ص 17)، رجوع به گیازار شود