جدول جو
جدول جو

معنی گران خوار

گران خوار
بسیار خورنده، پرخور، ویژگی چیزی که خوردن یا نوشیدن آن ناگوار و دشوار باشد
تصویری از گران خوار
تصویر گران خوار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گران خوار

گران خوار

گران خوار
بسیار خورنده پرخور شکم پرست: آن سبک روح همچو روح برفت وین گران خوار همچو ریگ بماند. (مجد الدین محمد بن عدنان)
فرهنگ لغت هوشیار

گران خوار

گران خوار
مردم خورنده و بسیارخوارو شکم پرست. (برهان). پرخور. سخت پرخور:
آن سبک روح همچو روح برفت
وین گران خوار همچو ریگ بماند.
(لباب الالباب جزء اول ص 180)
لغت نامه دهخدا

گران خواری

گران خواری
بسیار خواری پرخوری شکم پرستی، باده گساری بسیار بسیار نوشی: همچو خمار است درد تو که نگردد جز بگران خواری شراب شکسته. (سیف اسفرنگ)
فرهنگ لغت هوشیار

گران خواری

گران خواری
بسیار خواری، پرخوری، برای مِثال همچو خمار است درد تو که نگردد جز به گران خواری شراب شکسته (سیف اسفرنگ- مجمع الفرس - گران خوار)
گران خواری
فرهنگ فارسی عمید

گران خواری

گران خواری
پرخواری. (آنندراج). بسیارنوشی:
همچو خمار است درد توکه نگردد
جز به گران خواری شراب شکسته.
سیف اسفرنگ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گران خواب

گران خواب
کنایه از مردمی است که دیر به خواب رود و دیر هم بیدار گردد. (برهان) (انجمن آرا). آنکه خوابش سنگین باشد و دیر بیدار گردد. (آنندراج) :
امروز منم روز فرورفته و شب خیز
سرگشته از این بخت سبک پای گران خواب.
خاقانی.
چیست بدیوان عشق حاصل کارم جز اشک
عمر سبکپای گشت بخت گران خواب شد.
خاقانی.
مرغ گران خواب تر از صبحگاه
پای فلک بسته تر از دست ماه.
نظامی.
ز دست بخت گران خواب و کار بی سامان
گرم بود گله ای رازدار خود باشم.
حافظ.
این بخت گرانخوابم بیدار شود روزی
وین دولت سرمستم هشیار شود روزی.
حافظ.
رخسارۀ گلرنگ تو هر دم به هوایی است
چون چشم گران خواب تو بیمار نباشد.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گرانخوار

گرانخوار
از شخصیتهای شاهنامه، نام وزیر اردشیر بابکان، پادشاه ساسانی
گرانخوار
فرهنگ نامهای ایرانی