جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کلسیت

کلسیم

کلسیم
فلزی است دو ظرفیتی که اکثراً املاحش غیر محلولند، این فلز در طبیعت بصورت گچ و مرمر و گل سفید فراوان است و اغلب آنرا از تجزیه الکتریکی کلرور دو کلسیم بدست میاورند
فرهنگ لغت هوشیار

کلسیم

کلسیم
عنصری است با علامت شیمیایی CU، نرم و محلول در آب. در طبیعت به صورت سنگ های آهکی و مرمر وجود دارد این عنصر ماده اصلی سازنده استخوان، دندان، برگ درختان و صدف است
کلسیم
فرهنگ فارسی معین

کلسیم

کلسیم
عنصر فلزی سفید رنگ با جلای فلزی و نرم که در طبیعت به صورت آهک وجود دارد و وجود آن در بدن برای رشد و استحکام استخوان ها لازم است
فرهنگ فارسی عمید

السیت

السیت
از انواع تخم است. رجوع به تخم شود، جَمعِ واژۀ لَطَف. (اقرب الموارد). رجوع به لَطَف شود
لغت نامه دهخدا

کاسیت

کاسیت
کاسی ها یا کاسیت ها (اروپائی شدۀ گشو) بابل را گرفته تقریباً ششصد سال در آنجا سلطنت کردند. (از ایران باستان ج 2 ص 1907). و رجوع به کوس سی، کش شو، کیسی، کوس سأیی شود
لغت نامه دهخدا

کلسیم

کلسیم
در اصطلاح علم شیمی، فلزی است دو ظرفیتی که اکثر املاحش غیر محلولند. این فلز در طبیعت به صورت گچ و مرمر و گل سفید فراوان است و اغلب آن را از تجزیۀ الکتریکی کلرور دو کلسیم بدست می آورند. این فلز از سرب نرمتر ولی از سدیم سخت تر است و در هوا فاسد می شود و به همین جهت آن را در نفت یا روغن نگاه می دارند. با اکسیژن و کلر و گوگرد بشدت ترکیب می شود و مانند سدیم آب را تجزیه می کند و ئیدرات کلسیم می دهد. از املاح فراوان این فلز یکی کربنات کلسیم است که بصورت سنگهای آهکی و سنگ مرمرو گل سفید (گل گیوه) در طبیعت بسیار فراوان می باشد. دیگر سولفات کلسیم است که آن هم بصورت گچ و آلباتر در طبیعت فراوان است. کالسیوم. (فرهنگ فارسی معین ذیل کلسیوم). فلزی است سپیدرنگ و علامت اختصاری آن در شیمی Ca و ظرفیت آن 1/55 ونقطه ذوب آن 800 درجۀ سانتی گراد است. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا