معنی فرخجسته فرخجسته خجسته، میمون، مبارک، برای مثال این غم دل برد یک ره چون هزیمت گشت برد / فرخجسته فر فروردین پدید آورد ورد (غضایری - شاعران بی دیوان - ۴۵۸) تصویر فرخجسته فرهنگ فارسی عمید
فرخسته فرخسته خسته، زخمی و بر زمین کشیده شده، برای مِثال او می خورد به شادی و کام دل / دشمن نزار گشته و فرخسته (ابوالعباس ربنجنی - شاعران بی دیوان - ۱۳۵)، پایمال شده فرهنگ فارسی عمید
برخاسته برخاسته ایستادِه، کسی یا چیزی که روی پای خود قرار گرفته باشد، وَرپا، بَرپای، قائِم، بَرپا، سَرپا، هَج فرهنگ فارسی عمید