جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غلندوش

غلندوش

غلندوش
کتف دوش منکب. یا غلندوش گرفتن یا به غلندوش خود سوار کردن بچه را. او را بر یکی از دو دوش خود حمل کردن
فرهنگ لغت هوشیار

غلندوش

غلندوش
در تداول عامه، کتف. منکب، به غلندوش گرفتن بچه را. قلمدوش.
- به غلندوش گرفتن یا به غلندوش خود سوارکردن بچه را، او را بر یکی از دو دوش حمل کردن
لغت نامه دهخدا

پرندوش

پرندوش
شب روز گذشته پریشب پرندوار پرندیش پروندوش پرندوشنی پرندوشینه بارحه الاولی
فرهنگ لغت هوشیار

پرندوش

پرندوش
شب گذشته، پریشب، برای مِثال صبحدم بود که می شد به وثاق / چون پرندوش نه بیهُش نه بهوش (انوری - ۸۶۴)، گویدت همی گرچه دراز است تو را عمر / بگذشته شمر یکسره چون دوش و پرندوش (ناصرخسرو - ۴۱۳)
پرندوش
فرهنگ فارسی عمید

هلندوز

هلندوز
شَبدَر، گیاهی خودرو یا کاشتنی با سه برگچۀ گرد که معمولاً به مصرف خوراک دام می رسد، کُرپا
هلندوز
فرهنگ فارسی عمید