جدول جو
جدول جو

معنی غرماسنگ

غرماسنگ
نوعی نان روغنی نازک، برای مثال گر من به مثل سنگم با تو غرما سنگم / ور زان که تو چون آبی با خسته دلم ناری (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۹۰)
تصویری از غرماسنگ
تصویر غرماسنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غرماسنگ

غرماسنگ

غرماسنگ
نان تنک به روغن جوشانیده. (برهان قاطع). نان تنک که به روغن بریان کرده باشند. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج) :
گر من به مثل سنگم با تو غرماسنگم
ور زآنکه تو چون آبی، بر خسته دلم ناری.
ابوشکور (از رشیدی).
لیکن از این بیت به فتح (را) ظاهر می شود اگر سکته نخوانیم. (فرهنگ رشیدی). غریاسنگ. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا

غریاسنگ

غریاسنگ
غرماسنگ. نان تنک در روغن بریان کرده. (برهان قاطع) (آنندراج). نان تنک به روغن در جوشانیده بود. (فرهنگ اسدی) :
گر من به مثل سنگم با تو غریاسنگم
ور زآنکه تو چون آبی با خسته دلم ناری.
بوشکور (از فرهنگ اسدی).
رجوع به غرماسنگ شود
لغت نامه دهخدا

غرباسنگ

غرباسنگ
هرچیز مدور مانند چرخ و شبیه آن عموماً، و دانۀ کمانکره خصوصاً. (از فرهنگ شعوری)
لغت نامه دهخدا

گرماسنج

گرماسنج
اسبابی است که برای اندازه گرفتن درجه هوا بکار می برند، گرما سنج سانتیگراد به صد درجه تقسیم می شود، درجه صفر مطابقت دارد با آب در حالت یخبندان و صد درجه که برابر است با آب جوشان
فرهنگ لغت هوشیار