معنی علاقه بندی
- علاقه بندی
- شغل و عمل علاقه بند
واژههای مرتبط با علاقه بندی
علاقه بندی
- علاقه بندی
- عمل و شغل علاقه بند، دکان علاقه بند
علاقه مندی
- علاقه مندی
- اشتیاق، تمایل، رغبت، هواداری
متضاد: بی علاقگی
علاقه بند
- علاقه بند
- کسی که از ابریشم رشته یا قیطان می بافد، کسی که نخ، ابریشم و قیطان می فروشد
علاقه بند
- علاقه بند
- ابریشم باف، منگله ساز آن که ابریشم بافد کسی که رشته و جز آن از ابریشم سازد، سازنده نوار و قیطان
علاقه بند
- علاقه بند
- کسی که از ابریشم رشته و قیطان می بافد
علاقه بند
- علاقه بند
- دهی است جزء دهستان برغان بخش کرج شهرستان تهران واقع در 33هزارگزی شمال باختری کرج و 16 هزارگزی شمال راه شوسۀ کرج به قزوین. منطقه ایست کوهستانی و سردسیر دارای 72 تن سکنه. آب آن از رود خانه برغان تأمین میشود. محصولات آن غلات و لبنیات و میوه است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه آن مالرو است و از طریق کردان ماشین میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
علاقه بند
- علاقه بند
- آنکه ابریشم بافد و رشته و غیره از ابریشم سازد. و بهندی پطوه گویند. (آنندراج) ، سازندۀ نوار و قیطان. (ناظم الاطباء) ، کسی که ابریشم تابیده و نوار و قیطان فروشد. (ناظم الاطباء)
علاقه مند
- علاقه مند
- دوستدار
علاقه مند
- علاقه مند
- دارای علاقه، دوستدار، آنکه به کسی یا چیزی دل بستگی دارد
