جدول جو
جدول جو

معنی زیرفون

زیرفون
زیزفون، درختی زینتی، با برگ های منفرد و دندانه دار و نوک تیز و گل های سفید خوش بو که مصرف دارویی دارد
تصویری از زیرفون
تصویر زیرفون
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زیرفون

زیرفون

زیرفون
نوعی از درخت سنجد است و آنرا ثمر و میوه نباشد و بیشتر در دمشق یافت میشود
فرهنگ لغت هوشیار

زیرفون

زیرفون
نوعی از درخت سنجد است و آنرا ثمر و میوه نمی باشد و بیشتر در دمشق (یافت میشود. سرد و خشک است و در قابضات بکار برند. (برهان) (آنندراج). محرف زیزفون. (فرهنگ فارسی معین). درختی بی بار و شبیه به درخت سنجد و یا درختی که به لاتینی تیلیا و به فرانسه تیلول گویند و در شام و فرنگستان فراوان و چوب آنرا که سبک و سست است در نجاری بکار می برند و گل آن معطر و از ادویۀ محرک و معرق و ضد تشنج و در طب بیشتر بطور مطبوخ استعمال میشود. زیزفون. نرمدار. نمدار. گاوکُهُل. کُپ. کَف. پالاد. پالاس. کاه. کدُر. کَدا. کیو. خلامور. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به جنگل شناسی ساعی و گیاه شناسی گل گلاب و زیزفون شود
لغت نامه دهخدا

زیزفون

زیزفون
یونانی تازی گشته کپ از گیاهان ماده شتر تندرو زیبال در پارسی به هر چهار پای تند رو گویند گیاهی است از تیره پنیرکیان که به صورت درخت زیبایی است که در جنوب شرقی فرانسه و پیرنه میروید پوست تنه آن در انواع جوان برنگ خاکستری شفاف ولی در درختهای مسن دارای شکافهای فراوان میگردد. برگهایش منفرد کامل و دندانه دار و به شکل قلب در قاعده قرار دارند ولی برگهای انتهای ساقه نوک تیزند. گلها به رنگ سفید و هر یک مرکب مرکب از 5 کاسبرگ زود افت و 5 گلبرگ و تعداد بسیاری پرچم و یک تخمدان پنج خانه یی است. توضیح: همین کلمه است که به صورت زیرفون تحریف شده
فرهنگ لغت هوشیار

زیزفون

زیزفون
گیاهی است از تیره پنیرکیان، برگ هایش منفرد کامل و دندانه دار و به شکل قلب در قاعده قرار دارند ولی برگ های انتهای ساقه نوک تیزند و گل هایش به رنگ سفید است. ضح. همین کلمه است که به صورت «زیرفون» تحریف شده
زیزفون
فرهنگ فارسی معین

زیزفون

زیزفون
درختی زینتی، با برگ های منفرد و دندانه دار و نوک تیز و گل های سفید خوش بو که مصرف دارویی دارد
زیزفون
فرهنگ فارسی عمید

زیرقون

زیرقون
به لغت دمشق نوعی از درخت سنجد بی ثمر است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، رجوع به زیرفون و زیزفون شود، زرقون، شنگرفی، (از دزی ج 1 ص 618)، رجوع به زرقون و زرگون شود
لغت نامه دهخدا

زیرفان

زیرفان
ماه، (جهانگیری) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، قمر و ماه، (ناظم الاطباء)، این کلمه مصحف زبرقان است و عربی است، (یادداشت ایضاً)، بمعنی قمر تصحیف است و صحیح زبرقان، عربی است نه فارسی، (فرهنگ رشیدی)، رجوع به زبرقان شود
لغت نامه دهخدا

زیزفون

زیزفون
معرب یونانی ’زیزوفوس’. (از دزی ج 1 ص 619) (از فرهنگ فارسی معین). در دمشق به نوعی غبیرا اطلاق شود که میوه نمیدهد. (از دزی ایضاً). نوعی از درخت سنجد است که در دمشق بر نمیدهد و گویند غبیرا است. (از اختیارات بدیعی). به لاتینی ’تیلیا’ از تیره ’تیلیاسه’ و از درختان نواحی معتدل است. چوبش سفید و ترد و سبک است و مطبوخ گل آن عرق آور است. (از لاروس). گیاهی است از تیره پنیرکیان که بصورت درخت زیبایی است که در جنوب شرقی فرانسه و پیرنه می روید. پوست تنه آن در انواع جوان به رنگ خاکستری شفاف ولی در درختان مسن دارای شکافهای فراوان میگردد. برگهایش منفرد کامل و دندانه دار و به شکل قلب در قاعده قرار دارند ولی برگهای انتهای ساقه نوک تیزند. گلها برنگ سفید و هر یک مرکب از 5 کاسبرگ زودافت و 5 گلبرگ وتعداد بسیاری پرچم و یک تخمدان پنج خانه ای است. توضیح اینکه همین کلمه است که به صورت زیرفون تحریف شده. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به زیرفون و لکلرک ج 2 ص 232 و گیاه شناسی گل گلاب و درختان جنگلی ایران شود
لغت نامه دهخدا

زیزفون

زیزفون
از ’زف ن’، شتر مادۀ شتاب رو. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا