معنی رون تصویر رون رونرون سبب، جهت، علت، باعث، برای مثال خود غم دندان به که توانم گفتن / زرین گشتم به رون سیمین دندان (رودکی - ۵۲۶)سبب، جهت، علت، باعث، برای مِثال خود غم دندان به که توانم گفتن / زرین گشتم به رون سیمین دندان (رودکی - ۵۲۶) فرهنگ فارسی عمید