آنکه در خانه تربیت شده باشد. (ناظم الاطباء) : باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است. حافظ. ، کالای نفیس که در خانه نگهدارند و ببهای گران بفروشند: در وجه باده جان ده ای بیخبر ز هستی با جنس خانه پرور نرخ دکان نگنجد. ملا نسیمی (از آنندراج)
خانه پرور. (ناظم الاطباء). آنکه در خانه پرورش یافته باشدو سرد و گرم روزگار نچشیده. (آنندراج) : گفتمش بگذر زمانی گفت معذورم بدار خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب. حافظ. ، بره و گوسالۀ دست پرورده. (ناظم الاطباء). چون: آهوی خانه پرورد
کسی که خانه خود را بفروشد، کسی که خانه خود را بفروشد، کسی که از جانب دیوان برای اخذ مالیات عقب افتاده یا مصادره یا جریمه و یا از روی ظلم و ستم خانه و اثاث کسی را بزور بفروشد، تارک دنیا
کسی یا چیزی که در سایه پرورش یافته باشد، میوه ای که در سایه رسیده یا آن را در سایه خشک کرده باشند، کنایه از شخص آسوده و محنت نکشیده، کسی که پیوسته در ناز و نعمت به سر برده باشد، برای مِثال تو سایه پرور نازی چه غم از آن داری / که ما ز تابش خورشید جور سوخته ایم (سراج الدین راجی- مجمع الفرس - سایه پرور)