معنی جرد جرد زخمی، زخمدار، مجروح، برای مثال وحشی و سست و بدلگام و چموش / جرد و کند و لنگ و نابینا (ظفر همدانی - لغتنامه - جرد) تصویر جرد فرهنگ فارسی عمید