جدول جو
جدول جو

معنی تنک دل

تنک دل
نازک دل، رقیق القلب، برای مثال تنک دل چو یاران به منزل رسند / نخسبد که واماندگان از پسند (سعدی۱ - ۵۹)
تصویری از تنک دل
تصویر تنک دل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تنک دل

تنک دل

تنک دل
تنک حوصله. کنایه از کسی که اخفای مال و راز نتواند کرد. (آنندراج). رقیق القلب. (از یادداشتهای محمد قزوینی، از حاشیۀ برهان چ معین). که دلی مهربان و نازک دارد. کم صبر و کم تحمل:
گرنه تنک دل شده ای وین خطاست
راز تو چون روز به صحرا چراست ؟
نظامی.
تنک دلی که نیارد کشید زحمت گل
ملامتش نکنم گرز خار برگردد.
سعدی.
تنک دل چو یاران بمنزل رسند
نخسبد که واماندگان از پسند.
(بوستان چ فروغی ص 38).
ز کاوش مژه رگهای جانْش بشکافند
تنک دلی که چو من چشم برنمی دارد.
نظیری (از آنندراج).
رجوع به تنک و دیگر ترکیبهای آن و تنگ حوصله شود، بمعنی دون همت نیز گفته اند. (آنندراج). رجوع به تنگ دل شود
لغت نامه دهخدا

خنک دل

خنک دل
راحت دل. خوش. خوشدل:
هر که از آن ناردانه خورد خنک دل
گشت و چو گلنار کرد گونۀ رخسار.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

تنگ دل

تنگ دل
افسرده، اندوهگین، پژمان، دلتنگ، دل فگار، ضجر، غمگین، غمین، محزون، مغموم، ملول
متضاد: شاد، خرسند، مسرور
فرهنگ واژه مترادف متضاد