معنی پرزحیر
- پرزحیر
- پرآه وزاری، پراندوه
واژههای مرتبط با پرزحیر
پرزحیر
- پرزحیر
- پراندوه. پرغم: دل ِ بنده پرزحیر است و خواستمی که مرده بودمی تا این روز ندیدمی. (تاریخ بیهقی)
پر زحیر
- پر زحیر
- پر اندوه پر اندوه پر غم: (دل بنده پر زحیر است و خواستمی که مرده بودمی تا این روز ندیدمی) (بیهقی)
پر شیر
- پر شیر
- که شیر بسیار دهد: گوسفند پر شیر
پرزدار
- پرزدار
- که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک
پرزحمت
- پرزحمت
- پرانبوهی، پررنج، پرمشقت
پرزدار
- پرزدار
- پارچه یا چیز دیگر که پرز داشته باشد، پرزگن
پرزدار
- پرزدار
- Fluffy
پرزحمت
- پرزحمت
- Laboriously, Strenuous, Taxing
درزگیر
- درزگیر
- Sealant
