جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پاک ضمیر

صاف ضمیر

صاف ضمیر
نیکخواه پاکیزه خوی آن که باطنش پاک باشد صاف درون صاف ضمیر بی آلایش
فرهنگ لغت هوشیار

صاف ضمیر

صاف ضمیر
ساده دل. صاف درون. بی غل و غش. پاکدل:
قسمت زنگی از آیینۀ روشن نشود
انفعالی که من از صاف ضمیران دارم.
صائب
لغت نامه دهخدا

پاک مهر

پاک مهر
که دوستی او مشوب بغرض نباشد. صفی ّ. صفیّه:
یکی آفرین کرد بوزرجمهر
که ای شاه روشن دل و پاک مهر.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پاک سیر

پاک سیر
که سیرتهای پاک و پسندیده دارد:
مهتر پاکخوی پاک سیر
خواجه سید عمید ابن زیاد.
فرخی
لغت نامه دهخدا