جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بو برداشتن

بو برداشتن

بو برداشتن
کسب کردن بو، گندیدن و بوی نا گرفتن: (در فصل گرما خورش شب مانده بو برمیدارد)
بو برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار

از برداشتن

از برداشتن
چیزی را در یاد و حافظه داشتن مطلبی را در حفظ داشتن و قادر به باز گفتن آن از حفظ بودن
فرهنگ لغت هوشیار

دل برداشتن

دل برداشتن
دست کشیدن، دل برداشتن، از چیزی دل کندن از آن قطع علاقه کردن، صرف نظر کردن
فرهنگ لغت هوشیار

بار برداشتن

بار برداشتن
بلند کردن باری را از دوش و گردن و پشت کسی یا چارپایی، آبستن شدن حامله شدن، تخفیف دادن رنجهای کسی. یا بار برداشتن از دوش کسی. باو کمک کردن ویرا یاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار