جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اوبارنده

اوبارنده

اوبارنده
نعت فاعلی است از اوباردن و اوباریدن:علطمیس مرد بسیارخوار سخت اوبارنده. (منتهی الارب) ، محل اقامت. رجوع به اتراق شود
لغت نامه دهخدا

اوبرنده

اوبرنده
نعت فاعلی ازاوبردن به معنی بلعکننده. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، سخت تر و محکم تر. (منتهی الارب). محکمتر و استوارتر. (غیاث) : خذ الامر بالاوثق، ای بالاشد الاحکم. (المنجد)
لغت نامه دهخدا