جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اغفال شدن

اغفال کردن

اغفال کردن
بغفلت انداختن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

غافل شدن

غافل شدن
غفلت کردن، برای مِثال دریغا که مشغول باطل شدیم / ز حق دور ماندیم و غافل شدیم (سعدی۱ - ۱۸۴)
بی خبر ماندن، فراموش کردن
غافل شدن
فرهنگ فارسی عمید

غافل شدن

غافل شدن
بی خبری. آگاهی نداشتن. ذهل. اغترار. تغافل. غفول. غفلت. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان علامۀ جرجانی). غهب. تغهب. (تاج المصادر بیهقی). سمود. (دهار). سهو. (ترجمان القرآن علامۀ جرجانی). غراره. (تاج المصادر بیهقی) :
چیست دنیا از خدا غافل شدن
نی قماش و نقره و فرزند و زن.
مولوی.
گر به معنی رفت غافل شد ز حرف
پیش و پس یکدم نبیند هیچ طرف.
مولوی.
دریغا که مشغول باطل شدیم
ز حق دور ماندیم و غافل شدیم.
سعدی (بوستان).
با هر که بنشینم دمی کز یاد او غافل شدم
چون صبح بی خورشیدم از دل برنمی آید نفس.
سعدی
لغت نامه دهخدا