معنی مساحت گر - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با مساحت گر
مساحت گر
مساحت گر
مساح بنگرید به مساح مساح: چون مساحت گران دریایی زد در آن خم باب پیمایی. (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار
مساحت گر
مساحت گر
مسّاح. مساحت دار. مساحت کننده: مساحتگران داشت اندازه گیر بر آن شغل بگماشته صد دبیر. نظامی. چون مساحت گران دریایی زد در آن خم به آب پیمایی. نظامی (هفت پیکر ص 207)
لغت نامه دهخدا
ملامت گر
ملامت گر
نکوهش کننده سرزنش کننده: (آن شغال رنگ رنگ آمد نهفت بر بنا گوش ملامت گر بگفت) (مثنوی. نیک. 43: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
مساحت دار
مساحت دار
مساحت دارنده. مسّاح و آنکه مساحت زمین را معلوم می کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.