وایه ز سرو این چمن سایه نبینی - ز ریحان سمن وایه نبینی (ویس و رامین) کسی یا چیزی که لازم و ضرور باشد: در این فن در معرلفت اجناس و اوزان شعر علمی محتاج الیه است
کسی و یا چیزی که لازم و ضرور باشد و وجود آن در کار لازم بود. (ناظم الاطباء). بایسته. دروا. دربایست. وایه. بایا. وایا. نیازی. (یادداشت مرحوم دهخدا). - محتاج الیه بودن، بایستی. (یادداشت مرحوم دهخدا)