لافنده لافنده آنکه لافد. آنکه لاف زند: از این لافندگان و آوازجویان بگذر ای حجت که تو مرد حق و زهدی نه مرد لاف و آوازی. ناصرخسرو لغت نامه دهخدا
بافنده بافنده کسی چیزی را می بافد، باف کار، بافت کار، پای باف، حائِک، نَسّاج، جولاه، جولاهِه، تَنَندِهکنایه از کسی که سخنان یا اشعار سست و بی معنی می گوید فرهنگ فارسی عمید