گذرگاه آب، بچۀ تیهو را گویند و آن پرنده ای است کوچکتر از کبک. (برهان). بچۀ تیهو باشد. (فهرست مخزن الادویه). از این بیت بوشکور چنین برمی آید که خود تیهوست نه بچۀ او: من بچۀ فرخورم و او باز سپید است با باز کجا تاب برد بچۀ فرخور. رجوع به فرحور (با حاء حطی) شود
محمد بن حامد بن احمد فقیه، مکنی به ابی بکر. از ابورجاء محمد بن حمدویه و گروهی دیگر حدیث شنید و ابوعبدالله محمد بن احمد از او روایت کند. (از انساب سمعانی)
پلشتی. زشتی. زبونی. بدی. (برهان). پلیدی. زشتی. پلشتی. (یادداشت به خط مؤلف). از: فرخج + یاء مصدری. (حاشیۀ برهان چ معین) : نیز روا دارد از فرخجی این شعر گر به چنین شعر من ورا نستایم. سوزنی. نامم همای دولت و شهباز حضرت است نه کرکس فرخجی و نه زاغ تخجم است. خاقانی. رجوع به فرخج و فرخچ شود
محمد بن فضل بن احمد بن محمد بن احمد، مکنی به ابوعبدالله. یاقوت نویسد: شیخ شیوخ ما بود و امام و متفنن و اهل مناظره و محدث و واعظ و در میان مردم گرامی بود. و خود اهل علم را گرامی میداشت. از ابوعثمان اسماعیل بن عبدالرحمان صابونی و ابوحفص عمر بن احمد بن محمد بن مسرور و ابوبکر محمد بن قاسم صفار و ابواسحاق ابراهیم بن علی شیرازی و ابوبکر احمد بن حسن بیهقی و ابوالقاسم قشیری و ابوالمعالی جوینی و گروه بسیاری دیگر حدیث کند. از وی شیخ ما مؤیدبن محمد بن علی طوسی و ابواحمد عبدالوهاب بن علی بن سکینه بالاجازه روایت کنند. اورا مجالسی است در وعظ و تذکیر که فراهم شده است. وی در شوال سال 503 هَ. ق. به نیشابور درگذشت و نزدیک مدفن محمد بن اسحاق بن حربه به خاک سپرده شد. تولد او به سال 441 یا 461 هَ. ق. بود. (از معجم البلدان) محمد بن قاسم، مکنی به ابونعیم. از حمید بن زنجویه و جز او حدیث شنید. ابواسحاق محمد بن یحیی و جز او از وی روایت کنند. وی در عبادت کوشا بود. (از معجم البلدان)
مرغی است کوچک از جنس باشه که بدان شکار کنند و به ترکی قرغو گویند. (برهان). در ترکی جغتایی قراغو به معنی باشه و چرغ پرنده ای شکاری است وفرغوی مصحف قرغوی است به قاف. (از حاشیۀ برهان چ معین). فرغو. قرغوی. قرغی. رجوع به این مدخل ها شود