جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غلتیده

غلتنده

غلتنده
آنکه بغلتد، غلت زننده،، آنچه در روی زمین به پهلوی خود بگردد و حرکت کند
غلتنده
فرهنگ فارسی عمید

غلتیدن

غلتیدن
غلت خوردن در روی زمین از یک پهلو به پهلوی دیگر، گردیدن جسمی بر روی جسم دیگر به پهنا یا به پهلو، غلت خوردن، غلت زدن
غلتیدن
فرهنگ فارسی عمید