دهی است به مرو، و آن تصحیف غزق به زای معجمۀ محرکه نیست. از آن ده است جرموزبن عبداﷲ محدث غرقی. (از منتهی الارب). شهرکی است به ماوراءالنهر از حدود اسروشنه، با کشت و برز و مردم بسیار. (حدود العالم). یاقوت در معجم البلدان گوید: غرق و غزق دو قریۀ جداگانه از قراء مرو است و ابوسعد سمعانی گوید: در مرو قریه ای به نام غزق نمیشناسم و آنچه میدانم غرق است و شاید امیر ابونصر بن ماکولا اشتباهاً به زاء آورده است
مهل اهل عراق است و آن حد بین نجد و تهامه باشد. و گویند عرق کوهی است در راه مکه، و ذات العرق از آن مأخوذ است. (از معجم البلدان). میقات اهل عراق است و آن در حدود دو مرحله از مکه فاصله دارد. (از اقرب الموارد). جای احرام اهل عراق در حج، و آن بادیه ای است. (منتهی الارب). نام جایی در بادیه که محل احرام اهل عراق است در حج. (ناظم الاطباء). رجوع به ذات عرق در ردیف خود شود