جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عمل صالح

علی صالح

علی صالح
دهی است کوچک از دهستان دیمچه، بخش گتوند، شهرستان شوشتر. واقع در 13هزارگزی جنوب باختری گتوند، و یک هزارگزی شمال خاوری راه دزفول به شوشتر. این ده دارای 50 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

کمال صالح

کمال صالح
دهی از دهستان سربند پایین است که در بخش سربند شهرستان اراک واقع است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

ملک صالح

ملک صالح
ملک صالح، وی وزیر الفائز بنصراﷲ از ملوک اسماعیلیۀ مصر است. در دستور الوزراء آرد: چون الظافر باللّه [خلیفۀ اسماعیلی مصر] در خانه عباس [وزیر او] کشته شد فرزند وی الفایز بنصراﷲ بر مسند حکومت نشست و زمام امور وزارت را در کف کفایت ملک صالح نهاد و ملک صالح تا آخر ایام حیات فایزصاحب اختیار ملک و مال بود و در سنۀ 555 هجری قمری که فائز به رحمت حق فایز گشت العاضد لدین اﷲ (آخرین خلیفۀ فاطمی اسماعیلی در مصر) قایم مقام او شد و او را [صالح را] از کار باز کرد. (دستور الوزراء ص 225) .و رجوع به حبیب السیر جزء چهارم از ج 2 ص 166 شود
لغت نامه دهخدا

ام صالح

ام صالح
عباسه دختر فضل و زن احمد بن حنبل. درگذشته به سال 241 هَق. و از زنان محدث و نیکوکار بوده است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 225). و رجوع به خیرات حسان ج 2 ص 176 شود، اِست، کرنبیه (نوعی طعام) ، مقره (حوض آب). (المرصع)
لغت نامه دهخدا