جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عبث

عبث

عبث
انجام دادن کاری که فایده آن نامعلوم باشد، کار و تلاش بیهوده و بی فایده
عبث
فرهنگ فارسی معین

عبث

عبث
باطل، بی ثمر، بی فایده، بی نفع، بیهوده، حرف مفت، مزخرف، هدر، هرز، هرزه، یاوه
متضاد: مثمر
فرهنگ واژه مترادف متضاد