معنی عارضه - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با عارضه
عارفه
- عارفه
- دانا، آگاه، مؤنث عارف، آنکه از راه تهذیب نفس و تفکر به معرفت خداوند دست می یابد
فرهنگ نامهای ایرانی
معارضه
- معارضه
- مقابله کردن چیزی با چیزی، مقابله کردن، کاری نظیر آنچه طرف مقابل کرده دربارۀ او انجام دادن
فرهنگ فارسی عمید