معنی صاحب تجربه - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با صاحب تجربه
صاحب تجربه
- صاحب تجربه
- مجرب. کارآزموده. خبیر. بینا: او مرد صاحب تجربه است باید که بدین جانب شتابد. (حبیب السیر جزء چهارم از ج 2 ص 236)
لغت نامه دهخدا
صاحب ترجمه
- صاحب ترجمه
- باز گوییده آن که شرح حال وی مورد بحث و تحقیق است
فرهنگ لغت هوشیار
اصحاب تجربه
- اصحاب تجربه
- صاحبان تجربه و آزمایش. آنانکه در دانش بجای نظر تنها از تجارب و آزمایشها نتیجه میگیرند.
لغت نامه دهخدا
صاحب ترجمه
- صاحب ترجمه
- آنکه شرح حال او مورد بحث و تحقیق است
لغت نامه دهخدا