معنی سیاهه - فرهنگ فارسی عمید
معنی سیاهه
- سیاهه
- سیاه، سیاهی، نوشته، تکۀ کاغذ که فروشنده ریز کالاهای فروخته شده را در آن می نویسد و به خریدار می دهد، صورت حساب
تصویر سیاهه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سیاهه
سیاهه
- سیاهه
- صورتحساب، نوشته ای که در آن موارد دخل و خرج را بنویسند، زن بدکاره
فرهنگ فارسی معین
سیاله
- سیاله
- یکسو روند گان، خمید گی کناره مونث سیال: موجودات سیاله، جمع سیالات
فرهنگ لغت هوشیار