سربه سر سربه سر سراسر، سرتاسر، همه، همگی، برای مِثال عالم همه سربه سر خراب است و یباب / در جای خراب هم خراب اولی تر (حافظ - ۱۱۰۰)، برابرسربه سر شدن: کنایه از برابر شدن، مساوی شدن فرهنگ فارسی عمید