جدول جو
جدول جو

معنی روان بخشی

روان بخشی
روح بخشی، جان بخشی، برای مثال از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز / زان که در روح فزایی چو لبت ماهر نیست (حافظ - ۱۵۸)
تصویری از روان بخشی
تصویر روان بخشی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با روان بخشی

روان بخشی

روان بخشی
جان بخشی. روح بخشی:
از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز
زانکه در روح فزایی چو لبت ماهر نیست.
حافظ.
و رجوع به روان بخش شود
لغت نامه دهخدا

توان بخشی

توان بخشی
بازگرداندن تن درستی و عمل کرد طبیعی عضو آسیب دیده یا شخص بیمار در کوتاه ترین مدت، بازتوانی
فرهنگ فارسی معین

روان بخش

روان بخش
شاد کننده، آرامش دهنده، بخشندۀ روح وجان، خداوند، روح القدس
روان بخش
فرهنگ فارسی عمید

روان بخشیدن

روان بخشیدن
جان بخشیدن. روح دادن. زنده کردن. احیاء. رجوع به روان بخش و روان بخشی شود
لغت نامه دهخدا